تصاویر زیباسازی نایت اسکین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه ی زندگیم (Loyal)
نویسندگان
لینک دوستان
لینک های مفید

اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟

برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید:

1) فداکاری‏های امام حسین علیه‏السلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکاری‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامی‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.
2) مصیبت حضرت امام حسین علیه‏السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام‏صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله عزاداری می‏کنیم و مراسم متعددی برپا می‏کنیم.
3) در ماه محرم سال 61 ق. امام حسین علیه‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش، به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.
4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه‏السلام، قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏السلام تلاش کردند تا حادثه کربلا، به کلی فراموش شود و حتی کسانی را که برای زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏آمدند، شکنجه می‏کردند و می‏کشتند. در زمان متوکل عباسی، همه قبرهای کربلا را شخم زدند؛ مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام، منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده می‏کردند که یکی از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.
5) یکی از نشانه ‏های مؤمن، زیارت امام حسین علیه‏السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری علیه‏السلام روایت شده است که علامت‏های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏1 و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده‏اند.
1. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان


[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:7 صبح ] [ رضا تنها ]

 

 روزی شیطان در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول صلی الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده ، کناری ایستاده است ، فرمود:ای ملعون ! تو را چه می شود که چنین ضعیف و رنجوری ؟! گفت : ازدست امت تو به جان آمده وگداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟ گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش ‍ می کنم این خوی را از ایشان بگریم نمی توانم . فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدامند:

گفت  : اول این که ، هرگاه به یک دیگر می رسند سلام می کنند، و سلام یکی ازنام های خداوند است . پس هر که سلام کند حق تعالی او را از هر بلا و رنجی دور می کند. و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او می گرداند. دوم این که ، وقتی با هم ملاقات کنند به هم دست می دهند. و آن را چندان ثواب است که هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالی هر دو را رحمت می کند. سوم وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله می گویند و مرا از خوردن آن طعام و شرکت در آن دور می کنند. چهارم ، هر وقت سخن می گویند: ان شاءالله بر زبان می آورند و به قضای خداوند راضی می شوند و من نمی توانم کار آنها را از هم بپاشم ، آنان رنج و رحمت مرا ضایع می کنندپنجم ، از صبح تا شام تلاش می کنم تا اینان را به معصیت بکشانم . باز چون شام می شود، توبه می کنند و زحمات مرا از بین می برند و خداوند به این وسیله گناهان آنان را می آمرزد. ششم از همه این ها مهم تر این است که وقتی نام تو را می شنوند با صدای بلند صلوات می فرستند و من چون صواب صلوات را می دانم ، از ناراحتی فرار می کنم ؛ زیرا طاقت دیدن ثواب آن را ندارم . هفتم : ایشان وقتی اهل بیت تو را می بینند، به ایشان مهر می ورزند و این بهترین اعمال است . پس حضرت روی به اصحاب کرده و فرمودند: هر کس ‍ یکی از این خصلت ها را داشته باشد از اهل بهشت است.

 


[ شنبه 91/10/9 ] [ 12:57 عصر ] [ رضا تنها ]

به به ای خانم قشنگ و ملوس / که قدم می‌زنی به مثل عروس

ای که در پیش آینه با تاپ / کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

روی اجزای صورتت یک یک / ریمل وسایه و رژ و پن‌کک

شده‌ای – چشم خواهری! – خوشگل / می‌بری از بزرگ و کوچک دل

می شود بند عفت از این ناز / چون کمربند سبز تهران باز!

نگو اصلا که: "ذاتا این مدلم" / خودم این‌کاره‌ام عزیز دلم

من که این قدر خویشتن دارم / باز، دیوانه می‌شوم دارم!

که اگر موجبات ننگی تو / پس چرا این قدر قشنگی تو؟!

خواهرم توی این بریز و بپاش / تا حدودی به فکر ما هم باش

پیش خود فکر کن که مرد غریب / گر ببیند تو را به این ترتیب

از لبش آب راه می‌افتد / طفلکی در گناه می‌افتد

من خودم بی خیال دنیاشم / نه که منظور من خودم باشم

مشکل از سوی جوجه کفترهاست / غصه‌ام معضل جوانترهاست

که به یک جلوه ی زن از مریخ / خل و دیوانه می‌شوند از بیخ

رشته را می‌کنند هی پنبه / بس که ناواردند و بی جنبه

ما که داریم خانه‌ای در بست / _تازه ویلای دوستان هم هست_

غالبا عصرها همانجایم / هفته‌ای یک دو روز تنهایم

الغرض این از این همین دیگر / روسری را جلو بکش خواهر!

ابوالفضل زرویی


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 2:35 عصر ] [ رضا تنها ]

اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم

برای تویی که تمام وجودم هستی ،

تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست

تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ،

تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ،

بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو

دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ،

تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان

اگر نفسی در سینه است ،

تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است

در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ،

تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم!

چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم...

میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ،  

هیچگاه تنهایم نمیگذاری،

از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ،

تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد....

من همه احساستم برای تو است ، ای با احساس من ،

همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی ....

بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ،

بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ،

جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ...

لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...

 


[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 9:35 عصر ] [ رضا تنها ]

لعنت به من چه ساده دل سپردم

لعنت به من اگر واسش می مردم

دست منو گرفت و بعد ولم کرد

لعنت به اون کسی که عاشقم کرد

یکی بگه که ماه من کی بوده

مسبب گناه من کی بوده

سهم من از نگاه تو همین بود

عشق تو بدترین قسمت بهترین بود

تو دل بارون منو عاشقم کرد

بین زمین و آسمون ولم کرد

یکی بگه که چه جوری شد که این شد

سهم تو آسمون و من زمین شد

لعنت به ک.... که منو با تو آشنا کرد


[ چهارشنبه 91/3/24 ] [ 1:10 عصر ] [ رضا تنها ]
درباره وبلاگ

امکانات وب

کد موسیقی برای وبلاگ