پيام

رضا تنها ...
90/9/17

+ از طرف مدرسه به پسر داييم گفتن برو درباره ي "عمه ي عطار" تحقيق بنويس ، کل فاميل رو بسيج کرده که درباره ي "عمه ي عطار" مطلب جمع کنن آخرشم به هيچ جا نرسيديم! اصلا هيچ منبعي درباره ي خانواده ي پدري عطار پيدا نميشد. زن داييم رفته مدرسه داد و بيدار که اين چه تحقيقي به بچه ي مردم ميدين! عمه ي عطار به چه درد بچه ميخوره آخه! مدير مدرسه هم گفته خانم موضوع تحقيق اصلا "عمه ي عطار" نبوده " ائمه ي اطهار" بوده!

رضا تنها ... 90/9/19

اينجور فاميلم غنيمته

اين اشتباهات از خصوصيات نوابغ هست ...انيشتين و اديسون هم از اين اشتباهات زياد ميكردن ...حتم اين پسرداييتون آخرش يه چي ميشه ...دي

عشق من ناز كجاش باحاله .. جاي تاسف داره

مهاجر الان داري مسخره ميكني ديگه

ممنون آيلار جان ...

خوب پس اميدوارم اين پسر داييم همونطور بشه كه جناب مهاجر فرمودن

ههههههههه هههههههههه

سلام سارا

خاتون عوض سلامته ....

:-)))

خطاب به حاج خانم خاتون : سلام ... فقط يه خورده كوچيكم ...

خطاب به ستاره روي زمين: خوب حق دارم كه خرت رو بگيرم ديگه .. توفيد من مياي بعد به دشمنم سلام ميكني؟

خطاب به بي عاطفه : من كه كسي رو اذيت نكردم .. اينا خودشون مقصرن ...

خاتون مباركه ... دخمل دارم كه شدي .... به سلامتي ... مباركت باشه .. به پاي هم پير شين

ههههه ستاره دارم آموزشتون ميدم كه در دنياي واقعي با اطرافيانتون چطور برخورد كنيد ... هههه

خاتون دشمن عزيز منم هست ....

خاتون با كامنتت درباره ستاره موافقم

خاتون پسر نميخواي؟

عاطفه من اصلاااااااااااااااااااااااا دوست ندارم دوستام رو اذيت كنم مخصوصا تو و ستاره و خاتون رو

عيبي نداره خاتون بخواد ميشه ... همونطوري كه تورو ميخواد دخمل خودش كنه

بايد خودم رو ببيني

ممنوووووووووووووووون مامان جونم ... دلت بسوزه ستاره

خاتون يه پيشنهاد واست دارم ... بگم؟

نه من داداش تو نيستم ... من پسر خاتونم

از كجا معلومه؟ هههه

مهده كودك چيه ... خونه ي مادربزرگه رو داره تشكيل ميده .... خونه ي مادر بزرگه هزارتا قصه داره .... يادتونه ...

عاطفه من نخواستم معلوم بشه ... از كجا فهميدن؟

نههههههههههههههههه ســـــــتاره

مــــــــــــــــــــــامان اينم دختره تو داري؟

مـــــــــــــــــــامان جونم رفته واست عروسك بگيره ...

مامان پارتي باز چرا اذيتم ميكني ؟ همش بخاطر اون دختره ستاره است؟ مامان :(((((((((((((((((((((( مـــــــــــــــــــــــــــــــامـــــــان ...

ستاره رفتي زيرابم رو زدي؟

مامانم خودش ميفهمه كي خوبه كي بد .. مگه نه مامان ؟

آره ديگه ..مامان بزرگم هست ديگه ... خونه ي مادر بزرگه هزارتا قصه داره

نخيرم منو بيشتر دوست داره ... دلت بسوزه يه ماه پيش باهم رفتيم آدم برفي درست كرديم تو كه نبودي

خوب واسه بچت ميشه مامان بزرگ ديگه ...

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااايييييييي خدااااااااااااااااااااي من .. بالاخره يكي پشت ما در اومد........اوووووووووفففففففف يه نفس راحت كشيدما ... ديگه داشتم افسرده ميشدم

عاطفه نميتونم بگم گربه هاش كجان ...

باشه /// نباشه /// هرجور خودش ميخواد ...

ممنونم از تو عاطفه جان // شما هنوز بچه اي سرما ميخوري ... بدو برو خونه بدو ببينم

نه نميشه ... برو هروقت سنت دو رقمي شد بيا

نظر لطفته ... تو برو با عروسكات بازي كن شايد به مامان گفتم واست برف شادي بخره

مامان رفته عكس بگيره ... شما خوبيت رو ثابت كن ... من خوبم كه نميخوام بري بيرون سرما بخوري مريض بشي بيافتي رو دستمون

كلاه و شالتم بذار

چكمه و جوراب كلفتم بپوش

آماده اي بريم؟

نه نميبرمت

چون قبلانا دختر خوبي نبودي

اومدي؟