ترانه ی زندگیم (Loyal) | ||
او "مـــــــــرد" است دستــــانش از تو زِبرتر و پهن تر است ... صورتش ته ریشى دارد ... قلبش به وسعـــتِ دریــــا ... ... [ یکشنبه 90/9/20 ] [ 8:27 صبح ] [ رضا تنها ]
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی است ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی است مرا در اوج می خواهی تماشا کن تماشا کن دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما ... همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها فقط اسمی به جا مانده از آن چه بودم و هستم دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم گره افتاده در کارم ، به خود کرده گرفتارم به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم رفیقان یک به یک رفتند ، مرا با خود رها کردند همه خود درد من بودند ، گمان کردم که همدردند شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند [ یکشنبه 90/8/29 ] [ 10:2 صبح ] [ رضا تنها ]
یک داستان غم انگیز از یک دانشجوی مهندسی. یک دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد. اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. ... بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه
روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت "اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!! نتیجه اخلاقی این ماجرا. . .
. . . . . . . .
پسرهای مهندسی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!! [ چهارشنبه 90/8/25 ] [ 9:19 صبح ] [ رضا تنها ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |