ترانه ی زندگیم (Loyal) | ||
ای خدا ... ! امیدوارم از این داستان زیبا لذت ببری . میدونم بعد از خوندن این داستان صورتت خیس خیسه .... میگی نه ؟ نگاه کن: به نام خدا دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. در 19سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد. روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد. و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال ورود دختر فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود. دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد. زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد. زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ?? درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟ پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد. چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت. مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟ پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد. مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم. پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟ پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟ کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود: مطمئنم الان داری مثل من که وقتی اینو می ذاشتم تو وبلاگ اشک میریختم تو هم داری اشک میریزی ... [ دوشنبه 90/2/12 ] [ 12:1 عصر ] [ رضا تنها ]
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت: بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقههاش میزد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن؟ ها؟! فردا مادرت رومیاری مدرسه میخوام درمورد بچه بیانضباطش باهاش صحبت کنم! دخترک چونه لرزونش رو جمع کرد بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم … مادرم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد … اون وقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه … اون وقت … اون وقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم … اون وقت قول میدم مشقامو بنویسم… [ دوشنبه 90/2/12 ] [ 11:48 صبح ] [ رضا تنها ]
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند . داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا میدانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟ بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد : نه، آخرین حرف مرد این بود که :عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود . [ دوشنبه 90/2/12 ] [ 11:43 صبح ] [ رضا تنها ]
حرف دل واسه لویالم : ای کاش ما هم قبل اینکه از ماجرا خبردار نشدیم زود تصمیم نگیریم . عصبانیت در جای خودش خیلی میتونه موثر باشه اما زود قضاوت کردنی که بعدش همراه با عصبانیت باشه فاجعه آفرینه . به امید اینکه من و تو تو کارامون زود قضاوت نکینیم. نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند . ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت میپژمرد. طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغها. نرسیده به درِ پارک، صِداش از پشتِ سر آمد. برنگشتم به رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج شدم. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم میآمد. صدا پاشنهی چکمههاش را میشنیدم. میدوید صِدام میکرد. [ دوشنبه 90/2/12 ] [ 11:34 صبح ] [ رضا تنها ]
شناختن شخصیت افراد از روی روز تولد
روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است.به مثال زیر توجه کنید فرض می کنیم که شما متولد 8مهر 1355 هستید.مهر ماه هفتم (7) سال است پس : 2 = 1+1 = 11 = 0+7+3+1 = 1370 = 1355+7+8 1.خالق و مبتکر : ‘ یک’ ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال ‘یک’ ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که ‘بهترین’ باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند . 2.پیام آور صلح : ‘ دو’ ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد . اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند . 3.قلب تپنده زندگی : ‘ سه ‘ ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند . 4.محافظه کار : ‘ چهار’ ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند . بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند . 5.ناهماهنگ با جماعت : ‘ پنج’ ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند . 6.رمانتیک و احساساتی : ‘ شش’ ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند . یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند .. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند.’شش’ ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند . 7.عاقل و خردمند : ‘ هفت’ ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه ! 8.آدم کله گنده : ‘ هشت ‘ ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند . 9.اجرا کننده و بازیگر : ‘ نه ‘ ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ کـس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند
[ یکشنبه 90/2/11 ] [ 12:16 عصر ] [ رضا تنها ]
این آزمایش ساده به اینگونه است که مطابق اگر انگشت شست چپ مانند تصویر (2) روی انگشت شست راست قرار گرفت شما خب… حالا که فهمیدی جزو کدوم دسته ای میتونی انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند: الف) افراد احساسی ب) افراد منطقی افراد احساسی افرادی هستند که بر پایه احساسات و عواطف خود ، تصمیمات مختلف زندگی شان را می گیرند.اما افراد منطقی افرادی هستند که براساس عقل و منطق و استدلال خود تصمیم گیری می کنند. افراد احساسی نیمکره راست مغزشان فعال تر است در صورتی که افراد منطقی نیم کره چپ مغزشان فعال تر است. افراد احساسی دارای خصوصیاتی همچون خلاقیت، احساسی بودن، کلی نگر بودن، بلند پروازی و رؤیایی بودن و دل رحم بودن و … می باشند و نیز افراد منطقی خصوصیاتی همچون: نظم، منطقی بودن، پرداختن به جزئیات، واقع گرا بودن تحلیل و استنتاج را دارا می باشند. افراد منطقی یا احساسی هر کدام به نوبه خود عالی هستند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد در واقع این دو گروه مکمل یکدیگر در روابط اجتماعی سالم هستند . [ یکشنبه 90/2/11 ] [ 11:58 صبح ] [ رضا تنها ]
لطفا صادقانه جواب بده! پایین سوالات رو هم نخون چون تست خراب می شه! فقط یادت باشه حتما نتیجه اش رو بهم بگی . OK؟؟ 1. به سمت خانه ی نامزدتان در حرکت هستید. دو راه برای رسیدن به آنجا پیش روی شماست. یکی راهی مستقیم است که شما را خیلی زود به مقصد خواهد رساند اما خیلی خسته کننده است. راه دیگر خیلی طولانی تر از راه اول است اما جالب و سرگرم کننده است، و حوصله تان هم سر نخواهد رفت. شما کدام راه را برای رسیدن به نامزدتان انتخاب می کنید؟ 2. در راه به دو بوته ی گل رز برخورد می کنید، یکی پر از گل های رز قرمز و دیگری پر از گل رزهای سفید است. تصمیم می گیرید که 20 شاخه از این گل ها برای دوستتان بچینید. این گل ها را می توانید از هر ترکیبی انتخاب کنید. حال بگویید چه تعدادی قرمز، چه تعدادی سفید، یا اینکه همه را سفید و همه را قرمز انتخاب می کنید؟ 3. سرانجام به مقصد می رسید. یکی از اعضای خانواده ی نامزدتان در را برای شما باز میکند. می توانید از او بخواهید که دوستتان را صدا کنند، یا اینکه خودتان برای صدا کردن او می روید؟ 4. به سمت اتاق نامزدتان می روید، ولی کسی آنجا نیست. تصمیم می گیرید که گل ها را همانجا بگذارید. آنها را روی تختخواب می گذارید یا روی طاقچه ی پنجره؟ 5. حالا وقت برگشتن به خانه رسیده است. باز بگویید که برای برگشت کدام راه را انتخاب میکنید، راه کوتاه اما ساده، یا راه طولانی ولی سرگرم کننده را؟ و اما جواب ها . . . . . 1. راه نمایانگر حالت عاشق شدن شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی اینکه خیلی زود و به آسانی عاشق می شوید. اگر راه طولانی را انتخاب کنید، شما برای خودتان زندگی می کنید و زود در دام عشق گرفتار نمی شوید. 2. شمارش تعداد گل های قرمز نمایانگر میزان دَهِش شما در رابطه تان است، و تعداد گل های سفید نمایانگر توقعات شما از طرف مقابل است. اگر 18 شاخه گل قرمز و 2 شاخه گل سفید انتخاب کنید، یعنی در رابطه %90 دهش دارید و درعوض فقط %10 توقع دارید. 3. این سوال نمایانگر رفتار شما در برخورد با مشکلاتی است که در رابطه تان پیش می آید. اگر از اعضای خانواده می خواستید که نامزدتان را صدا کند، یعنی فردی هستید که از ایجاد مشکلات در رابطه احتراز می کنید و درصورت وقوع مشکل، امیدوارید که به خودی خود حل شود. اما اگر خودتان برای صدا کردن نامزدتان می روید، یعنی فردی رک و راست تر هستید و برای حل مشکلات فوراً اقدام می کنید. 4. محلی که برای گذاشتن گل ها انتخاب میکنید، نمایانگر میزان علاقه ی شما برای ملاقات کردن نامزدتان است. اگر گل ها را روی تختخوابش بگذارید یعنی دوست دارید او را زود به زود ببینید. اما اگر آنها را روی طاقچه ی پنجره بگذارید یعنی دوست ندارید او را مداوماً یا زیاد ملاقات کنید. 5. راه برگشت به خانه نمایانگر این است که چه مدت در رابطه ی عشقیتان می مانید. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی خیلی ساده و زود از کسی دل می کنید و رابطه تان را بر هم می زنید. اما اگر راه طولانی تر را انتخاب کنید، طولانی تر در رابطه هایتان میمانید. [ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 2:10 عصر ] [ رضا تنها ]
با این تست میتونید به عمق عشقی که نسبت به همسر یا معشوق خود دارید پی ببرید پس سوالات رو به دقت بخونید و جواب بدید. برای پاسخ دادن یکی از جوابهای زیر رو انتخاب کنید: به هیچ وجه=1 امتیاز، تقریبا=2 امتیاز، خیلی زیاد=3 امتیاز 1ـ من حامی رفاه و سلامتی او هستم. خوب حالا سوالات 15ـ1 را جداگانه جمع بزنید و سوالات 16ـ30 رو هم جداگانه. 15 سوال اول مربوط به صمیمیته هرچه امتیاز شما به عدد 45 نزدیکتر باشه صمیمیت شما با همسر یا دوستتون هم بیشتره و بالعکس. [ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 2:2 عصر ] [ رضا تنها ]
تقدیم به لویال عزیزم:
عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران ******************
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند ******************* نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی. ******************** نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد. ******************** اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند ****************** سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و ...سال نو مبارک ...چون همیشه امیدوار وسال نومبارک... ******************* ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن ******************* سال نو و بهاری نو را، فرصتی نو برای تازه شدن و بازنگریستن بر چگونه زیستن میبینم!
[ پنج شنبه 89/12/26 ] [ 12:12 عصر ] [ رضا تنها ]
حفظ شان و منزلت و آبروی انسانها به تبع شرع و فقه شیعه مورد نظر قانونگذار کشورمان قرار گرفته به نحوی که : - براساس اصل 22 قانون اساسی «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن، شغل اشخاص از تعرض مصون است و نکته مهم اینکه تدوین کنندگان قانون اساسی «حیثیت افراد» را به لحاظ اهمیت موضوع در صدر این اصل قرار دادهاند که حکایت از اهمیت ویژه حیثیت افراد جامعه است . - همچنین مواد 640 و 697 قانون مجازات اسلامی و تبصره ذیل آن در مقام مجازات افرادی که به انتشار فیلم و عکس افراد مبادرت یا تجارت نمایند، اشاره داشته است . البته همان زمان که نمایندگان مجلس نسبت به انتشار تصاویر ساخته شده منسوب به یکی از هنرپیشگان تلویزیون واکنش نشان دادند و خواستار تغییر قانون برخورد با تولید و توزیع کنندگان فیلم های مستهجن و تجاوزکنندگان به حریم خصوصی شدند، می شد حدس زد که این برنامه به سرعت در برنامه کمیسیون های تخصصی مجلس قرار می گیرد، همین طور هم شد و نمایندگان به سرعت تصمیم گرفتند که طرح تشدید مجازات ورود به حریم خصوصی افراد و تهیه و توزیع کنندگان سی دی های مستهجن را ارائه کنند ،طرح ارائه شد و به سرعت در کمیسیون و صحن علنی مجلس به تصویب رسید و به سرعت هم به تایید نمایندگان شورای نگهبان رسید و با ابلا غ به قوه قضاییه لا زم الا جرا شد. این طرح ماده 640 قانون مجازات اسلا می را که می گوید : <هرکس که نوشته یا طرح، گراور، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، اعلا نات، علا ئم، فیلم، نوار سینما و یا به طور کلی هر چیز که عفت و اخلا ق عمومی را جریحه دار نماید، برای تجارت یا توزیع به نمایش و معرض انظار عمومی گذارد یا بسازد یا برای تجارت و توزیع نگاه دارد، به حبس از 3 ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و 500 هزار ریال تا 6 میلیون ریال و تا 74 ضربه شلا ق یا به یک یا دو مجازات مذکور محکوم می شود > را تشدید کرده یعنی مجازات این مجرمان را تا مرز اعدام افزایش داده است. نمیتوان صرفا به مجازاتهای سنگین اکتفا نمود زیرا این امر نیازمند کار فرهنگی نیز میباشد و مجازاتها هر چه که شدید باشند ممکن است مقطعی و موقت باشند، فلذا این مسائل یک بعد فرهنگی نیز دارند که توجه ویژهای را در این امر میطلبد - همچنین قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز مینمایند اشاره به این موضوع دارد. در این خصوص مجازات افرادی که اقدام به توزیع فیلمهای خصوصی افراد مینمایند، یقینا قابل مقایسه با عمل غیر انسانی آنها نخواهد بود و بین جرم و مجازات پیش بینی شده تناسبی وجود ندارد و مطمئنا قانونگذار میبایست در تدوین قوانین پیشگیرانهتر و شدیدتر تجدید نظر نماید و با توسعه قوانین نسبت به زمان پیش رود، زیرا در این خصوص نمیتوان به عدم وجود قوانین مربوطه استناد نمود و موجبات هرج و مرج اجتماعی را فراهم کرد هر چند صرف مجازات شدید، عامل اصلی و بازدارنده بحساب نمیآید و لیکن درست اجرا شدن قانون و به موقع بودن ضمانت اجرایی آن، تاثیر فراوانی خواهد داشت و از طرفی نمیتوان صرفا به مجازاتهای سنگین اکتفا نمود زیرا این امر نیازمند کار فرهنگی نیز میباشد و مجازاتها هر چه که شدید باشند ممکن است مقطعی و موقت باشند، فلذا این مسائل یک بعد فرهنگی نیز دارند که توجه ویژهای را در این امر میطلبد. بنده با اطلاع و آشنایی از سیستم قضایی کشور مطئمن هستم که در این گونه پروندهها هیچگونه گذشت و مماشاتی صورت نخواهد گرفت. زیرا اینگونه جرائم از آن دسته جرائم حقوق الهی و عمومی هستند که موجب جریحه دار شدن جامعه میگردند و با وجود قوانین مربوطه اعم از شدید یا ضعیف، برخورد لازم صورت خواهد گرفت و البته قانونگذار کشورمان نیز به تبعیت از شرع انور اسلام و جهت جلوگیری از هر گونه آثار سوء و لزوم محاکم افراد نزد حاکم، رسیدگی به این امور را به دادگاهها واگذار نموده است نه ضابطین و یا دادسرا، و به همین دلیل است که براساس تبصره ماده 43 قانون آئین دادرسی کیفری، تحقیق در جرائم منافی عفت را ممنوع دانسته است مگر در مواردی که جرم مشهود باشد یا دارای شاکی خصوصی بوده که در مورد اخیر هم توسط قاضی دادگاه انجام گیرد، که البته براساس تبصره 3 بند (ن) ماده 13 اصلاحی مورخ 28/7/81 قانون دادگاههای عمومی و انقلاب، اشاره به رسیدگی به این امور در دادگاهها دارد مگر اینکه به تشخیص دادستان تحقیقات راجع به سایر جهات ضرورت داشته باشد که با توجه به وجود ابعاد و جهات مبهم اینگونه پروندهها، لزوم رسیدگی توسط دادسرا کاملا احساس میشود . امیدواریم با درایت دستگاه قضایی این موضوع از بعد حقوقی به نحو اکمل به سرانجام مقصود برسد و عاملان ترور شخصیت افراد که مبادرت به پخش اینگونه فیلمها مینمایند به مجازات برسند. ندا پاکنهاد/وکیل پایه یک داگستری [ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:44 صبح ] [ رضا تنها ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |