تصاویر زیباسازی نایت اسکین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه ی زندگیم (Loyal)
نویسندگان
لینک دوستان
لینک های مفید

سلام...

امروز 12 دیماه روز تولد من بود...

معمولاً شب دوازدهم که دیشب باشه تولد میگیرن.

اما ....

هیچکس تولد من رو یادش نبود . البته به جز خاله و خواهر و مامان و بابا کسای دیگه یادشون نبود یا اگرم بود بهم چیزی نگفتن که میتونه از رو غرورشونم باشه.

بالاخره شاید دلیلی واسه تبریک گفتن نمیدیدنن . البته میتونن ماه محرم رو واسه خودشون دلیل موجه ای بذارن. (گرچه بعد از اینکه از کربلا برگشتم هم با زنگهای تلفنشون ابراز دلواپسی و از این چیزا نکرده بودن).

اما یه نفر بود که خوب تولدم رو یادش بود. یه کادوی خیلی خوشگل هم بهم داد . کادویی که خیلی بهش احتیاج داشتم.

کادوم چی بود؟؟؟  عجله نکن میگم.

بعد از اینکه از کربلا برگشتم 2.3 روز اول سرم شلوغ بود و نمیدونستم که برگشتم و دیگه کربلا نیستم ! اما بعد از 2.3 روز که به خودم اومدم دیدم که ای وای کجا بودم و الان کجام.

خیلی ناراحت بودم بخاطر  همین هم با خودم عهد کردم که تو اولین فرصت برگردم کربلا.

دیشب که کسی تولدم و یادش نبود و بر خلاف سالهای گذشته کادویی بهم ندادن از دست خدا کادویی گرفتم که خیلی بهش احتیاج داشتم.

دیشب خواب دیدم رفتم کربلا و پیش ضریح امام حسینم و تو طل زینبیه دارم دعا میخونم. یه خواب طولانیه خوب . خوابی که درست مثل این بود که تو کربلا هستم. ضریح و با دستام لمس کردم . طل زینبیه رو احساس کردم .

من این خواب رو هدیه خدا میدونم و از بابت اینکه شب تولدم  این خواب و بهم نشون داد و من رو برد کربلا ازش خیلی خیلی ممنونم و شکر گزارشم.

اگه شرایطش پیش اومد عکسای کربلام رو تو وبلاگ میذارم.

 


[ یکشنبه 89/10/12 ] [ 9:36 عصر ] [ رضا تنها ]
درباره وبلاگ

امکانات وب

کد موسیقی برای وبلاگ