ترانه ی زندگیم (Loyal) | ||
کاش میدانستی دل من با تو به معراج خدا خواهد رفت دل من با تو فقط میماند چشمهایم ز شکوفایی عشق تو فقط میخواند
کاش میدانستی عشق من معجزه نیست عشق من رنگ حقیقت دارد اشکهایم به تمنای نگاه تو فقط میبارد
کاش میدانستی پسری هست که احساس تو را می فهمد پسری هست که از اسم قشنگ تو دلش تنگ شده پسری از تب عشق تو دلش میگیرد پسری از غمت امشب به خدا می میرد
تو فقط پاک تنی تو فقط مال همین قلب پر احساس منی وازه هایم چقدر پیش رخت نا چیزند اشکهای دل من زیر قدوم تو فقط میریزند تو نمیدانی من چقدر عشق تو را میخواهم وسعت پاکی چشمان تو هست روشنی بخش تمام راهم
آسمان پیش نگاهت به زمین می افتد آسمان کمتر از آن است که بگوید من چقدر تو را میخواهم تو صدا کن مرا تو صدا کن که پر از رویش یک یاس شوم تو بخوان تا همه احساس شوم
کاش میدانستی شعر های دل من پیش نگاه تو بخاک افتادست کاش چشمان تو دل را به افقها میبرد کاش احساس دلم توی دستان تو و پیش نگاهت می مرد
به سرم داد بزن به سرم داد بزن تا که بدانم تو حقیقت داری تا بدانی که به جز عشق تو این قلب ندارد کاری باز هم این همه عشق این همه عشق برای دل تو ناچیز است آسمان را به زمین وصل کنم؟ یا زمین را همه لبریز زسر سبزی یک فصل کنم؟
نیستی تا که بدانی نفسم میگیرد بی تو احساس دلم میمیرد دل من با تو به افلاک سفر خواهد کرد از همه زیور این خاک گذر خواهد کرد من به اعجاز دو چشمان تو ایمان دارم بی تو من یک بغل احساس پریشان دارم [ شنبه 87/6/16 ] [ 12:33 صبح ] [ رضا تنها ]
مهربانم، ای خوب ! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که این جا بین آدم هایی، که همه سرد و غریبند با تو، تک و تنها به تو می اندیشد و کمی، دلش از دوری تو دلگیر است.... مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که چشمش ، به رهت دوخته بر در مانده و شب و روز دعایش اینست؛ زیر این سقف بلند، هر کجایی هستی، به سلامت باشی و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد.. مهربانم، ای خوب! یک نفر هست که با تو تک و تنها، با تو پر اندیشه و شعر است و شعور! پر احساس و خیال است و سرور! مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که دنیایش را، همه هستی و رؤیایش را، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد.... ،… [ شنبه 87/6/16 ] [ 12:20 صبح ] [ رضا تنها ]
صدفی به صدف دیگر گفت : درد زیادی در درونم احساس می کنم .دردی سنگین که مرا عذاب می دهد . صدف دیگر با غرور گفت : ستایش خدای اسمان و زمین را که من هیچ دردی را در خود ندارم خوب هستم و سلامت . در همان لحظه خرچنگی از انجا عبور می کرد و صحبت انها را شنید رو کرد به صدف از خود راضی و گفت : بله تو کاملا خوب و سلامتی " اما دردی که همسایه ات را می ازارد مرواریدی بی نهایت زیباست که تو از ان بی بهره ای [ جمعه 87/5/18 ] [ 1:33 عصر ] [ رضا تنها ]
کودکی، دخترکی موقع خواب سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید: زندگی چیست پدر؟ پدرش از سر بی میلی گفت: زندگی یعنی عشق، دخترک با دل پر شوری گفت : عشق را معنی کن! پدرش داد جواب: بوسه گرم تو بر گونه من دخترک خنده بر آورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت: پدر، عشق اگر بوسه بود بوسه هایم همه تقدم تو باد. [ پنج شنبه 87/5/10 ] [ 1:8 صبح ] [ رضا تنها ]
باور کن اگه بخواهی اینا را از ته دل میگم اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم [ دوشنبه 87/4/31 ] [ 4:39 عصر ] [ رضا تنها ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |