شب اول قبر شیخ (بعد از راهپیمایی )
پیرو مرگ سران فتنه، بعد از حضور حماسی مردم، مراسم شب اول قبر یکی از این مطرودین ملت، دیشب در قطعه منافقین بهشت زهرا در فضایی سوت و کور و آکنده از ترس و وحشت در یکی از تنگ ترین قبور برگزار شد. مشروح این مراسم در زیر می آید.
نکیر: من اسمک؟
-شیخ بی سواد.
نکیر: من لقبک نه، پرسیدم؛ من اسمک؟
-به شما که عرض کنم؛ من چقدر وقت دارم؟
نکیر: دیگه هیچ وقتی نداری. گفتم؛ من اسمک؟
-من عربی ام ضعیفه، اگه می شه فارسی بپرسین.
نکیر: من دینک؟
-منم همینطور.
نکیر: من امامک؟
-امامعلی رحمانف! به شما که عرض کنم؛ بازجوهای جمهوری اسلامی مهربون تر بودنا. چقدر از وقتم مونده؟
نکیر: من کتابک؟
-ملتفت نشدم؛ شما چی؟!
نکیر: منکر! من میرم سراغ اون دوتای دیگه. این با تو.
منکر: من اسمک؟
-نوش جان، من "اسنک" دوست ندارم!
منکر: نکیر جان، اون دوتای دیگه با من. این یکی رو خودت سئوال جواب کنی، بهتره!
نکیر: من حاضرم از صد تا مرده، سین جیم کنم؛ این یکی اما با خودت.
منکر: پرسیدم؛ من اسمک؟ ببین؛ اسم من منکره، اسم تو چیه؟
-چه جالب. اسم شما منکره، اسم منم نوکره.
منکر: نوکر کی؟
-نوکر شما.
منکر: اما تو پرونده تون اومده که شما نوکر اجانب بودید؟
-حالا مشکلی نیست؛ به شما که عرض کنم؛ یه ذره من کوتاه میام، یه ذره هم شما کوتاه بیا، با میانجیگری اختلافات رو حل کنیم!
منکر: الان که فرستادمت جهنم، اختلافاتمون حل میشه.
-من کلا هیچی وقت ندارم مثل اینکه!
منکر: بگو ببینم؛ من کتابک؟
-به شما که عرض کنم؛ این که پرسیدی یعنی چی؟
منکر: یعنی به چه حقی قرآن را به رساله حقوق بشر اسرائیلی ها فروختی؟
-این یکی رو "باقی" کرد تو پاچم!
منکر: الکی برای چی تهمت تقلب زدی؟
-اون دو تای دیگه کردن تو پاچم.
منکر: این پولا رو از کجا آورده بودی؟ اینو کی کرد تو پاچت؟
-به شما که عرض کنم؛ اینو "شهرام" کرد تو پاچم. البته به شما که عرض کنم...
منکر: دیگه نمی خواد عرض کنی، وقتتونم دیگه تمومه. پاشو ببرمت جهنم.
-آخ!
منکر: چی شد؟
-به شما که عرض کنم؛ کله ام خورد به سنگ لحد!