ترانه ی زندگیم (Loyal) | ||
مهربانم تمام حجم دلتنگیهای دنیاست [ پنج شنبه 92/4/13 ] [ 10:30 صبح ] [ رضا تنها ]
دل نوشته هایم را مجازات مکن !
دلم نوشته است !
میدانی که عزیزم ، دل دیوانه است ، تکلیفی بر او نیست !
دلم بازی میکند با کلمات با دستهایم با حرف ها !تا اخر این طور به پایان برساند . . . . . دوستت دارم [ شنبه 92/4/1 ] [ 12:58 عصر ] [ رضا تنها ]
دلم میخواد بنویسم ، خیلی حرفها تو دلم هست که بهت بگم اما ... قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب ...
[ پنج شنبه 92/3/30 ] [ 12:36 صبح ] [ رضا تنها ]
و چه زود میگذرد زمان و چه سخت میگذرد وقتی که تو نیستی. و چه گرم است عشق و چه سوزان است وقتی که در آسمان خیالم می درخشی. امروز سالگرد عاشقی قلبم است.قلبی که در این شش سال مملو از عشق و محبت شد.قلبی که خوشحال بود از با تو بودن و با یادت روزها را شب کردن و با خیالت شب را سپری کردن. امروز روزی ست که پیوند قلب هامان شش ساله شد.و چه زیبا بود پایداری عشق در بهبوهه ی حوادث ناگوار. چقدر زیبا بود مرور خاطرات گذشته.مرور ابتدای آشنایی.مرور سلام اول،خاطره ی اولین دیدار ونگاه اول . چقدر زیبا بود تمامی خاطراتی که با تو گذشت و من هر روز دفتر دلم را ورق می زنم مبادا که خاطره ای از دیدگانم پنهان شود. و حالا که2190روز از عاشقی مان می گذرد میخواهم برایت از ... !!! افسوس که دستهایمان در این روز مقدس از یکدیگر جداست.
[ پنج شنبه 92/2/19 ] [ 12:43 عصر ] [ رضا تنها ]
اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟ برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید: 1) فداکاریهای امام حسین علیهالسلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکاریها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است. [ دوشنبه 91/10/11 ] [ 11:7 صبح ] [ رضا تنها ]
روزی شیطان در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول صلی الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده ، کناری ایستاده است ، فرمود:ای ملعون ! تو را چه می شود که چنین ضعیف و رنجوری ؟! گفت : ازدست امت تو به جان آمده وگداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟ گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش می کنم این خوی را از ایشان بگریم نمی توانم . فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدامند: گفت : اول این که ، هرگاه به یک دیگر می رسند سلام می کنند، و سلام یکی ازنام های خداوند است . پس هر که سلام کند حق تعالی او را از هر بلا و رنجی دور می کند. و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او می گرداند. دوم این که ، وقتی با هم ملاقات کنند به هم دست می دهند. و آن را چندان ثواب است که هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالی هر دو را رحمت می کند. سوم وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله می گویند و مرا از خوردن آن طعام و شرکت در آن دور می کنند. چهارم ، هر وقت سخن می گویند: ان شاءالله بر زبان می آورند و به قضای خداوند راضی می شوند و من نمی توانم کار آنها را از هم بپاشم ، آنان رنج و رحمت مرا ضایع می کنندپنجم ، از صبح تا شام تلاش می کنم تا اینان را به معصیت بکشانم . باز چون شام می شود، توبه می کنند و زحمات مرا از بین می برند و خداوند به این وسیله گناهان آنان را می آمرزد. ششم از همه این ها مهم تر این است که وقتی نام تو را می شنوند با صدای بلند صلوات می فرستند و من چون صواب صلوات را می دانم ، از ناراحتی فرار می کنم ؛ زیرا طاقت دیدن ثواب آن را ندارم . هفتم : ایشان وقتی اهل بیت تو را می بینند، به ایشان مهر می ورزند و این بهترین اعمال است . پس حضرت روی به اصحاب کرده و فرمودند: هر کس یکی از این خصلت ها را داشته باشد از اهل بهشت است.
[ شنبه 91/10/9 ] [ 12:57 عصر ] [ رضا تنها ]
عشق برایم همه لحظه هاست ، از اینجا که بیدارم تا آنجا که خوابم ، [ دوشنبه 91/7/17 ] [ 12:27 عصر ] [ رضا تنها ]
نگاه تو ، ساعتهاست که خیره شده ام به چشمان تو ... حرفی ندارم جز اینکه با نگاهم ابراز کنم عشقم را به تو... تویی که برایم به معنای بهترینی ، تویی که از همه کس برایم عزیزترینی... قلب پاک تو را ، این دستان مهربان تو را که دارم ، از همه چیز و همه کس بی نیازم... همه آمدند و رفتند، تو آمدی و برای همیشه در دلم نشستی ، عهد عشق را با رمز وفاداری در قلبم بستی ! میدانم که قدرم را میدانی ، هیچگاه پا بر روی دلم نمیگذاری وقتی در کنارت هستم ، سکوتت نیز برایم زیباست ، بودنت در زندگی ام بهترین هدیه از سوی خداست نگاه تو ، دل زده ام به دریای چشمانت ، بیشتر نگاهت میکنم تا پی ببرم به راز آن قلب مهربانت در میان میگیرم تو را ، یا تو را میخواهم از خدا ، یا تو را... در میان اینهمه خاطره هایم، با تو زیباترین روزها را داشته ام، در میان این روزها، در کنار تو بهترین لحظه ها را داشته ام... او که از عشق چیزی نمیداند ، چه میداند من چه میگویم ، تو که عشق من هستی میفهمی که من از چه احساسی میگویم ، من که عاشقت هستم میدانم که تو بهترین عشق روی زمینی خیالت راحت ، تا ابد خودم و خودت ، هر چه سهم من باشد نیز برای خودت... سهم من از بودنت ، عشقیست که مرا با خودش به جایی برده که خط پایان عاشقیست جایی که به نهایت عشق رسیده ام ، جایی که با تمام وجود احساس میکنم به تو رسیده ام...
[ جمعه 91/5/27 ] [ 8:46 عصر ] [ رضا تنها ]
اینکه در قلبمی ، باور کرده ام که تا ابد مال منی ، حتی اگر نباشی ، حتی اگر مرا نخواهی تو نمیدانی وسعت عشقم را ، چگونه آهسته بگویم وقتی نمیشنوی صدای فریادم را... لحظه های نبودنت تصویریست از یک شب بی ستاره ، از آن شبهایی که بی قرارتر از دلم دلی بی تاب نیست ، بدان قدر دلی را که مثل آن در پی عشقش نیست! تو نمیدانی به خاطرت با گذر زمان از همه دنیا میگذرم ، تا برسد به لحظه ای که دیگر هیچ فرصتی برای در کنار تو بودن نمانده باشد ، آنگاه عشقت را با خودم به آن دنیا خواهم برد ، تا به ساکنان آن دنیا نیز ثابت کنم که بدجور عاشقت هستم... تمام وجودم به تو وابسته است ، بودنم به بودنت بسته است ، نشکن دلم را که این دل خسته است! منی که اینجا زانو به بغل گرفته ام ،آرزوی در آغوش کشیدن تو را دارم ، منی که تنها تو را دارم... چشمانم را میبندم و تو را در کنارم تصور میکنم ، ای کاش رویا نبود ، ای کاش دلم اینک در این لحظه ی پر از دلتنگی تنها نبود... انگار از همان آغاز ،آغاز من بوده ای ، نفسهای عشق را به من داده ای، تا از تو به عشق برسم، تا از عشق دوباره به تو برسم... اینکه تو را در قلبم احساس میکنم ، اینکه عشقم هستی به داشتنت افتخار میکنم ، همین برایم زیباست ، دنیا را بی خیال ، تمام زیبایی ها در وجود تو پیداست! نگیر از قلبم بودنت را که قلبم از تپش می افتد ، نگیر از من گرمی دستانت را که وجودم یخ میزند اینکه در قلبمی ، باور کرده ام که تو جزئی از وجودمی، تو نیز باور کن این عشق جاودانه را... [ جمعه 91/5/27 ] [ 8:39 عصر ] [ رضا تنها ]
انگار عمریست به پایت سوخته ام ، هنوز هم با تو چشم به فرداها دوخته ام مگر میشود از تو دل کند ، تو همچنان پرواز میکنی و من در بند ... انگار عمریست همه فصلهایم خزان است ، تو سبز باش ، تمام زندگی برایم بهار است برای منی که عاشق هستم، بودنت همان هوایی است که در آن نفس میکشم اگر طعم زندگی تلخ است با تو طعم شیرین زندگی را میچشم سوختم و شکستم ، به تو که رسیدم همچو یه یک شاخه خشکیده دوباره شکفتم در اینجا نه هوایی است نه بارانی ، عشق من ببار که تو یک فرشته نجاتی مگر میشود بی تو این زندگی را سر کرد ، این درد دوری ات بود که چشمهایم را تر کرد... آنچه میخواهم از خدا ، تو هستی و تو هستی و خود خدا ... که دستهایمان را بگیرد ، تا عشق زیر پای بی وفایی نمیرد ، تا صدایمان را بشنود ، تا شیشه غمها را در لحظه هایمان بکشند، آری خدا درد دل ما را میشنود ! از این شکستنها ، در دل این سوختنها ، زیر اینهمه خاکستر غنچه عشق شکفته ، این معجزه ایست که در قلب عشقمان نهفته ... نه من همرنگ دیگران بودم ، نه تو همراه دیگران بودی ، من در وجود تو بودم و تو در قلب من بودی و اینگونه ما با هم در دنیایی دیگر بودیم... خودت را رها نکن از دلم ، دستانت را به من بده گلم ، منی که بی تاب لحظه های در کنار تو بودنم انگار عمریست در حسرت آن روزم که همان امروز میشود، گفته بودم تا چشم بر روی هم بگذاری امروز هم در کنار تو تمام میشود .... با تو آغاز کردم و با تو میمیرم...
[ دوشنبه 91/5/9 ] [ 10:26 صبح ] [ رضا تنها ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |