تصاویر زیباسازی نایت اسکین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه ی زندگیم (Loyal)
نویسندگان
لینک دوستان
لینک های مفید

به به ای خانم قشنگ و ملوس / که قدم می‌زنی به مثل عروس

ای که در پیش آینه با تاپ / کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

روی اجزای صورتت یک یک / ریمل وسایه و رژ و پن‌کک

شده‌ای – چشم خواهری! – خوشگل / می‌بری از بزرگ و کوچک دل

می شود بند عفت از این ناز / چون کمربند سبز تهران باز!

نگو اصلا که: "ذاتا این مدلم" / خودم این‌کاره‌ام عزیز دلم

من که این قدر خویشتن دارم / باز، دیوانه می‌شوم دارم!

که اگر موجبات ننگی تو / پس چرا این قدر قشنگی تو؟!

خواهرم توی این بریز و بپاش / تا حدودی به فکر ما هم باش

پیش خود فکر کن که مرد غریب / گر ببیند تو را به این ترتیب

از لبش آب راه می‌افتد / طفلکی در گناه می‌افتد

من خودم بی خیال دنیاشم / نه که منظور من خودم باشم

مشکل از سوی جوجه کفترهاست / غصه‌ام معضل جوانترهاست

که به یک جلوه ی زن از مریخ / خل و دیوانه می‌شوند از بیخ

رشته را می‌کنند هی پنبه / بس که ناواردند و بی جنبه

ما که داریم خانه‌ای در بست / _تازه ویلای دوستان هم هست_

غالبا عصرها همانجایم / هفته‌ای یک دو روز تنهایم

الغرض این از این همین دیگر / روسری را جلو بکش خواهر!

ابوالفضل زرویی


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 2:35 عصر ] [ رضا تنها ]

اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم

برای تویی که تمام وجودم هستی ،

تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست

تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ،

تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ،

بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو

دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ،

تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان

اگر نفسی در سینه است ،

تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است

در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ،

تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم!

چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم...

میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ،  

هیچگاه تنهایم نمیگذاری،

از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ،

تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد....

من همه احساستم برای تو است ، ای با احساس من ،

همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی ....

بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ،

بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ،

جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ...

لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...

 


[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 9:35 عصر ] [ رضا تنها ]

لعنت به من چه ساده دل سپردم

لعنت به من اگر واسش می مردم

دست منو گرفت و بعد ولم کرد

لعنت به اون کسی که عاشقم کرد

یکی بگه که ماه من کی بوده

مسبب گناه من کی بوده

سهم من از نگاه تو همین بود

عشق تو بدترین قسمت بهترین بود

تو دل بارون منو عاشقم کرد

بین زمین و آسمون ولم کرد

یکی بگه که چه جوری شد که این شد

سهم تو آسمون و من زمین شد

لعنت به ک.... که منو با تو آشنا کرد


[ چهارشنبه 91/3/24 ] [ 1:10 عصر ] [ رضا تنها ]

....

داشتن یک انتخاب درست که منجر به زندگی سعادتمندانه می شود، نیاز به دقت و توجه بسیار زیاد دارد. اگر در مرحله ازدواج هستید و می خواهید بهترین توصیه های روانشناسان درباره انتخاب درست را بشنوید، نگاهی به این مطلب بیندازید که به طور خلاصه، تمام نیازهای اطلاعاتی شما را برطرف می کند.

 

اشتباهات رایج در فرایند آشنایی

 عدم طرح سئوالات کافی به خاطر مقررات غلط.

 نشانه های هشدار دهنده را نادیده می گیریم.

 سازش زود هنگام و عجولانه.

 تسلیم نیاز جنسی شدن.

 تسلیم زرق و برق های مادی و ظاهری شدن.

 نادیده گرفتن تردیدها.

 مقدم دانستن تفاهم بر علاقه و محبت.

 فکر می کنیم که می توانیم تغییرش بدهیم.

 فکر می کنیم که بعد از ازدواج مشکلات کمتر می شود.

 

دلایل درست برای ازدواج

 مصاحبت و همراهی

 عشق و صمیمیت

 شریک حمایت کننده

 ارضای نیاز جنسی

 والد شدن

 

دلایل نادرست برای ازدواج

 شورش علیه والدین

 جست و جوی استقلال

 التیام یک ارتباط شکست خورده

 فشار خانواده یا اجتماع

 ازدواج اجباری

 فقط فرونشاندن نیاز جنسی

 دلیل اقتصادی

 تنهایی و استقلال

 احساس گناه یا ترحم

 احساس کمبود یا تهی بودن

 

افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

 افراد معتاد.

 افرادی که به سرعت و شدت خشمگین می شوند.

 افرادی که مسئولیت زندگی خود را به دوش نمی گیرند.

 افرادی که دیگران را کنترل می کنند.

 افرادی که اختلال جنسی دارند.

 افرادی که کودک مانده اند و بلوغ آنها شکل نگرفته.

 افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی کنند.

 افرادی که از روابط قبلی هنوز التیام نیافته اند.

 افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی توانند در برابر آزار آنها از همسر خود دفاع کنند.

 افرادی که اختلال شخصیت دارند.

 

روابطی که مناسب ازدواج نیست

 رابطه ای که شما بیشتر عشق می ورزید.

 رابطه ای که شما کمتر عشق می ورزید.

 رابطه ای که در آن احساس می کنید فرد مقابل نیاز به تغییر دارد.

 رابطه ای که در آن می خواهید دیگری را نجات دهید.

 رابطه ای که در آن به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید.

 رابطه ای که به دلیل چند ویزگی خاص ایجاد شود و تداوم یابد.

 رابطه ای که به دلیل یک تفاهم خاص ایجاد شود و تداوم یابد.

 رابطه ای که به دلیل لجاجت و سرکشی از خانواده ایجاد شود و تداوم یابد.

 رابطه با کسی که در تضاد کامل با معشوق یا نامزد قبلی باشد.

 رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است.

 

ملاک ها و معیارهای ازدواج موفق

 قبل از ازدواج هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند.

 هر دونفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند, خودشان را هم دوست داشته باشند.

 هر دو نفر بتوانند همانگونه که از با هم بودن لذت می برند از تنها بودن نیز لذت ببرند.

 هر دو نفر در شغل و حرفه خود ثبات داشته باشند.

 هر دو نفر خود آگاه باشند و خود را بشناسند.

 هر دو نفر بتوانند نظرات و خواسته ای خود را قاطعانه بیان کنند.

 هر دو نفر سعی کنند خود خواه نباشند و خواسته های دیگری را برآورده کنند.

...

...

منبع: http://jazin.parsiblog.com


[ دوشنبه 91/3/1 ] [ 9:57 صبح ] [ رضا تنها ]

باور کنم یا نکنم امروز دیگه مال منی

عروس خونه ی دلم تعبیر صد فال منی

باور کنم دستای تو محرم دستای منه

بودن تو همیشگی خورشید دنیای منه

تو شب صدای پات میاد دنیامو آروم میکنه

نگاه گرم و عاشقت همیشه جادوم میکنه

صدای آشنات میاد وقتی که محتاج توام

تو اوج احساسی و من عاشق با تو بودنم

باور کنم نم نم عشق از پشت پلکام میریزه

قلبم دیگه جا نداره دو چشمم از عشق لبریزه

باور کنم یا نکنم نگات پره نوازشه

با مرد عاشقت بمون از تو همین یه خواهشه

 


[ شنبه 91/2/23 ] [ 3:15 عصر ] [ رضا تنها ]

 

تو آنقدر مهربانی که مهربانتر از تو ندیده ام
طعم شیرین عشق را تنها با تو چشیده ام
از آن لحظه که تو آمدی تنها این را از قلبم شنیده ام
دوستت دارم
نقاشی خودم را در کنار تو بر روی دیوار اتاقم کشیده ام
همه می گویند تو دیوانه ای ، نمیدانند برای داشتن تو چه سختی ها کشیده ام
تو باور کن که من برای داشتن عشق پاکی مثل تو لحظه ها را با خدای خویش بوده ام ، تا تو را به من بدهد که اینگونه عاشقت شوم ، اینگونه اسیر آن دل مهربانت شوم
تو آنقدر خوبی ، که بهتر از تو ندیده ام ، ای باوفا ، وفادارتر از تو ندیده ام
ای سرچشمه ی روشنی ها ، دستم را بگیر تا حس کنم که تو را دارم
تا باور کنم که عشقی ماندگار مثل تو را دارم
که من که جز تو کسی را ندارم ، قلبم ، احساسم ، وجودم مال تو است ، این حرف آخر من است ، همیشه با تو بودن را میخواهم  .
 نه! یک لحظه نیز فکر نمیکنم که تو نیستی ، من تنها هستم و تو در کنارم نیستی ، نه ! نمیخواهم حتی یک لحظه نیز ، به آن لحظه ی تلخ بیاندیشم.
ببین که قلبم از آن روز که تو آمدی ، چه حالی دارد ، تو که در قلب منی ببین چه هوایی دارد ، به چشمانم نگاه کن و ببین چه دنیایی دارد ، بیا در آغوشم و حس کن که وجودم چه التهابی دارد
قلبم چه تپشی دارد ، وای که خودم نیز نمیدانم چه حالی دارم
میدانم تو نیز حال مرا داری ، اما هنوز هم باور نداری که چه جایگاهی در قلبم داری
تو که در قلب منی ، میفهمی که چرا اینگونه قلبم میتپد
چون بدجور عاشقتم      

5 سال گذشت و یک لحظه از عشق تو تو وجودم کم نشد ... عزیزم تو این سالها خیلی سختی ها کشیدیم ... خیلی از آرزوهامون پرپر شدن ... خیلی اذیتت کردم و تو تحملم کردی ... نوزدهم اردیبهشت ماه روزی بود که با نیمه ی گم شدم آشنا شدم ... روزی بود که چراغ عشق تو وجودم روشن شد ... دوستت دارم با تمام وجود ... به امید تداوم روزهای خوب باهم بودنمون در کنار هم و در زیر یک سقف ...

 

کاش میشد زندگی همیشه با هم بودن بود 

در کنار هم ، با هم ، میساختیم رویای شیرینی که همیشه در سر داشتیم 

تو میگفتی از آرزوهایت ، من مینشستم به پای حرفهایت

حس همیشگی من ، همان احساس قلبی تو است

لحظه های ناب من در اعماق قلب مهربان تو است

ساده تر مینویسم ، ساده تر حرف دلم را به تو میگویم

تا لحظه هایمان نیز صاف و ساده بگذرد

بیش از هر چیز بودنت مرا آرام میکند،  

وقتی نگاهم میکنی چشمهایت مرا خوشحال میکند

کاش میشد زندگی همیشه اینگونه بود، نه درد دوری ، نه بی قراری و انتظار

هر زمان نیستی در کنارم، به شنیدن صدایت نیز قانعم،

اگر روزی نشنوم صدای گرمت را،احساس بودنت در قلبم همیشه می تابد

می تابد و لحظه هایم را گرم میکند، گاهی دستانم هوس موهای نرمت را میکند

تا تو را نوازش کنم ، تا از قلبت خواهش کنم ، که همیشه با من بماند

بماند و بخواند آواز همیشه ماندن را

کاش میشد زندگی همیشه با هم بودن بود

کاش میشد در کنار هم ، با هم ،به سادگی میگذشتیم از پلهای انتظار...

من و تو با هم یکی شده ایم ، من و تو دو عاشقی شده ایم

که به زندگی خواهیم گفت همیشه با همیم

 


[ سه شنبه 91/2/19 ] [ 10:22 صبح ] [ رضا تنها ]

وقتی تو مال منی ، وقتی در لحظه های دلتنگی در کنارمی ،

دیگر چه آرزویی داشته باشم از خدا

وقتی عاشقانه مرا میخواهی ،

همیشه و همه جا هوای مرا داری ، دیگر چه  بخواهم از این دنیا

من در این دنیا هستم و تو در کنارم ،

اینهمه عشق است در برابر چشمانم...

وقتی  گلی مثل تو در باغچه دلم شکفته ،

یک گلستان است که در دلم نهفته

و اینجاست که عطر حضورت همان هوای نفسهای من است ،

و با این نفسهاست که عاشق مانده ام ،

تو مال منی و من از همه کس بی نیاز مانده ام

وقتی در لحظه های خواستنت تو را در کنار خودم دارم ،

چرا به دنبال تو بیایم ، تویی که همیشه در قلبمی و میتپی برای عشقمان

تو در خانه عشقمی و من تکیه گاهت ، عشق من خیلی میخواهمت...

 این تو بودی که به من عشق دادی ، نفس دادی ،

این تو بودی که معنای زندگی را به من یاد دادی

این تو بودی که محبتهایت مرا عاشق کرد ،

مهربانی هایت مرا اسیر دلت کرد...

این تو بودی که مرا به اوج بردی ،

دستانم گرفتی و مرا تا آنجا که هر دویمان آرزو داشتیم بردی

وقتی یکی مثل تو را دارم ، چرا باید از غم و غصه بنالم،

همیشه شاد میمانم و آواز عاشقی را میخوانم

من از دنیا گذشتم به خاطر تو ، تو از دنیای خودت گذشتی به خاطر من ،

ما هر دو از همه چیز گذشتیم تا رسیدیم به هم ،

و میگذریم تا برسیم به قله عشق با هم...

با هم در کنار هم ، مثل همیشه ، همیشه عاشق هم!  

 


[ سه شنبه 91/2/19 ] [ 10:12 صبح ] [ رضا تنها ]

علاقم به تو خیلی بیشتر شده / حالا روزگارم قشنگتر شده

ازون وقت که تو بامنی، حاله من / میبینی خودت ، خیلی بهتر شده

علاقم به تو خیلی بیشتر شده / میدونم نمیتونی درکم کنی

ولی اینو یادت نره، عشق من / میمیرم اگه روزی ترکم کنی

میخوام لحظه لحظه به تو فکر کنم / نمیخوام کسی سده راهم بشه

نمیخوام کسی جز تو پیشم بیاد / به جز تو کسی ، تکیه گاهم بشه

میخوام لحظه لحظه ،به تو فکر کنم / نمیخوام کسی سده راهم بشه

نمیخوام کسی جز تو پیشم بیاد / به جز تو، کسی تکیه گاهم بشه

منم که میمیرم برای چشات / منم که میمیرم واسه خنده هات

میخوام بیشتر از این هم عاشق بشم / کمک کن بتونم بمونم باهات

علاقم به تو خیلی بیشتر شده / حالا روزگارم قشنگتر شده

علاقم به تو خیلی بیشتر شده / حالا روزگارم قشنگتر شده

ازون وقت که تو بامنی، حاله من / میبینی خودت ، خیلی بهتر شده

علاقم به تو خیلی بیشتر شده

علاقم به تو خیلی بیشتر شده


[ شنبه 91/2/9 ] [ 9:48 صبح ] [ رضا تنها ]

گریه کن به حال قلبم گریه کن که رو به مرگم

 گریه کن به حال من که بعد تو سلطان دردم

 گفتی یک روز برمیگردم که دور چشــــــــات بگردم

به خدا به صبر ایوب طعنه زد کاسه ی صبرم

من همون سلطان دردم که به انزوا رسیدم

نه فقط از تو و چشمات خیری از دنیـــا ندیدم

حلالت کردم که شاید چشم تو عشقو ببینه

که شاید اشک خجالت روی گونه هات بشینه

 تو همون بغض گلومی که گرفتو وا نمیشه

 به خدا اینهمه غصه توی سینم جانمیشه

 گریه کن به حال قلبم گریه کن که رو به مرگم

تو که پروانه نبودی من هنوز همون یه شمعم  

شادی رو ازم گرفتی که حالا سلطان دردم       

اینقدر دور شدی از من که پیشت بر نمیگردم

بعد تو مثل جنازه بی تابوت روی زمینم


[ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 3:51 عصر ] [ رضا تنها ]

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان «شیوه‌های تعلیم و تربیت» در قسمتی از صحبت‌های خود گفت: به خانم می‌گوییم: فُکلت بیرون است، گناه است. تو بنده‌ خدا هستی، به شکرانه‌ اینکه خدا به تو نعمت داده، زیبا آفریده، این زیبایی را برای شوهرت بگذار. تو قیمتی هستی.

دختر قیمتی می‌گوید: نمی‌گذارم کسی از من لذت ببرد. مگر اینکه خرجی مرا بدهد. خانه، ماشین، تلفن، همه امکانات را هرکس خرجی مرا داد به من هم نگاه کند.

این می‌گوید: نه من آرایش می‌کنم، جوان‌ها مرا مفت ببینید. خودش را حراج می‌کند. خودت را حراج نکن تو ارزش داری. خانمی که خودش را آرایش کرده و نشان می‌دهد، چرا خودت را حراج می‌کنی، تو حیف هستی. هرکس همه‌ زندگی تو را تأمین کرد، حق دارد به تو نگاه کند. نه هرکس مفت کنار خیابان با یک بستنی، با یک لبخند، با یک تلفن و اسم ام اس، تو گران هستی، چرا خودت را حراج کردی؟ این مویت پیدا نباشد.

آقای قرائتی حالا این دو تا تار مو را گیر نده. خیلی‌ها گناهان بزرگتر کردند. می‌گوید: این چیزی نیست. اینکه می‌گویی: چیزی نیست دیگر خدا نمی‌بخشد. ببین اگر من یک سنگی، از این سنگ‌های کوچک که به نان سنگک چسبیده، اگر من یک سنگ کوچک بزنم در سر شما، بگویی: آخ! بگویم: چیزی نیست. بگویم: چیزی نیست، شما بیشتر عصبانی می‌شوی. اما اگر یک سنگ یک کیلویی از دست من افتاد خورد روی پای شما، پای شما خونی شد، بگویم: ببخشید، می‌بخشی. یک کیلو را می‌بخشی، یک مثقال را نمی‌بخشید. چون یک مثقال را می‌گویم: چیزی نیست.

شما مبلغ سنگینی بدهکار باشید. بروید نزد بستانکار بگویید: آقا من یک مقدار به شما بدهکار هستم، فعلاً ندارم. انشاءالله بعداً می‌دهم. می‌گوید: خیلی خوب باشد. اما اگر یک مبلغ کمی بدهکار هستی، حالا چه خبر است، چیزی نیست! طرف از این بیشتر ناراحت می‌شود. شما بگو چیزی هست، ندارم بدهم. قابل اغماض است. اما بگویی: چیزی نیست آدم لجش می‌گیرد.

یک شاگرد سر کلاس نیاید، عذرخواهی کند. آدم او را می‌بخشد. اما یک شاگرد سر کلاس بیاید هی به معلم چنین کند. معلم بگوید: گوش بده. آخر چیزی نیست! خود شما چه حالی می‌شوید که کار کوچک را آدم بگوید چیزی نیست؟

حالا دو تا مو که چیزی نیست. حالا اینها که... حالا یک شب که شب عروسی، بگذار اینها... حرف نماز را نزن. عروس آرایش کرده حالا وضو بگیرد، کلی لاک به دست‌هایش زده است. حالا یک شب که صد شب نمی‌شود. حالا نمازت را بعد بخوان. اینکه آدم بگوید: حالا شب عروسی است، حالا مهمانی است، حالا... گناهی که آدم انجام بدهد، بگوید: این چیزی نیست. خدا این را نمی‌بخشد. میکروب چیزی نیست، کوچولو است ولی یک آدم را از پا درمی‌آورد. پوست خیار چیزی نیست، ولی یک وزنه بردار حرفه‌ای را ممکن است ویلچری‌اش کند.

وی در قسمتی دیگر از صحبت هایش بیان کرد:سر کلاس باید رنگ معلم شاد باشد. چادر سیاه برای خیابان، چه گناهی کرده یک دختر می‌خواهد یک چیزی یاد بگیرد، هفت ساعت سیاه نگاه کند. تخته سیاه را هم سفید کردند، وایت بردش کردند، سبزش کردند، لباس مشکی برای خیابان خوب است. البته نه شادی که چشمک بزند. شاد آرام، شاد دلنواز، رنگ مشکی خوب نیست. رنگ قرمز هم خوب نیست. روایت داریم.

حضرت دید یک قافله‌ای جاجیمی که روی شتر انداختند، پارچه‌ای که روی شتر انداختند، قرمز است. فرمود: این پارچه‌ی قرمز را انداختید روی شتر، سوار می‌شوید نگاهتان به این قرمز می‌افتد و برای چشمتان بد است. بردارید. چنان دویدند که شترها رم کردند. رنگ قرمز خوب نیست. رنگ باید رنگ شاد باشد.

همچنین قرانئی درباره روش های تعلیم و تربیت و بهره‌گیری از خنده و شادی در امر آموزش ادامه داد: در کلاس باید استفاده از خنده باشد. شرایط بدنی و طبی و بهداشتی را در نظر بگیرید. می‌خواهد بخندد، خوب بگذار بخندد. نخند! این هم بدتر می‌کند. خوب وقتی خنده‌اش گرفته بگذار بخندد. جلوی فطرت را نگیرید. الآن خنده‌اش گرفته.

ما یکجایی بودیم هروقت می‌خواستیم بخندیم این مربی ما می‌گفت: آقا شما یک ربع دیگر بخند. خوب یک ربع دیگر خنده‌ام نمی‌گیرد. (خنده حضار) اینکه دست خودم نیست.


[ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 10:20 صبح ] [ رضا تنها ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

امکانات وب

کد موسیقی برای وبلاگ