ترانه ی زندگیم (Loyal) | ||
یک داستانک ® آرزوهایی که حرام شدند ® جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کرد به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش رسید به 88 یا 89 یا... به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یه آرزوی دیگر تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به... 9 میلیارد و هفت میلیون و 88 هزار و 12 آرزو بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن جست و خیز کردن و آواز خواندن و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر بیشتر و بیشتر در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند عشق می ورزیدند و محبت میکردند لستر وسط آرزوهایش نشست آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا و نشست به شمردنشان تا ...... پیر شد و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند آرزوهایش را شمردند حتی یکی از آنها هم گم نشده بود همشان نو بودند و برق میزدند بفرمائید چند تا بردارید به یاد لستر هم باشید که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد !! برگرفته از وبلاگ علیرضا [ چهارشنبه 87/11/9 ] [ 12:26 صبح ] [ رضا تنها ]
تو که نیستی غم غربت با منه/ همیشه یه دنیا حسرت با منه تو که نیستی روزا با شب یکین/ هر دوشون تاریکنُ تاریکین با تو ماهُ همه جا میبینم/ حتی خورشیدُ شبا میبینم بی تو این دنیا که تو چنگ منه/ دیگه چنگی به دلم نمیزنه میدونستی پیش تو گیرِ دلم/ میدونستی بری میمیره دلم
ای دلِ صاحب مرده، باز تورو خواب برده/ پاشو از خواب و ببین دنیاتو آب برده
دارم از اینهمه گریه آب میشم/ رو سر دنیا دارم خراب میشم خیلی مایوس دلم یه کاری کن/ داره میپوسه دلم یه کاری کن غم و غصه شده حق دل من/ به همینا مستحقه دل من دلی که بی تو بتونه دل باشه/ به خدا بهتره زیر گل باشه میدونستی پیش تو گیرِ دلم/ میدونستی بری میمیره دلم دارم از دردِ غریبی آب میشم/ رو سرِ خودم دارم خراب میشم خیلی مایوس دلم یه کاری کن [ دوشنبه 87/10/30 ] [ 4:9 عصر ] [ رضا تنها ]
[ یکشنبه 87/10/29 ] [ 6:54 عصر ] [ رضا تنها ]
[ شنبه 87/10/28 ] [ 11:40 عصر ] [ رضا تنها ]
[ دوشنبه 87/10/9 ] [ 2:37 عصر ] [ رضا تنها ]
هواتو کردم دوباره بازم دلم تنگه برات اگرچه دوری از دلم هنوزم میمیرم برات امید من، سنگ صبور باشه برو پیشم نیا بذار که تنها بسوزم تو غربت دلتنگیام نه اینکه عاشق نباشم نه اینکه دوست ندارم می خوام تو اوج بی کسیم سر روی شونت بذارم... منی که حتی گریه هام واسه تو تکراری شده تو حرف مردم نزن نگو که جات خالی شده.. باور نداری هنوزم عشق تو داغونم کنه بخند به گریه های من شاید که آرومم کنه.... بهش بگین دق می کنم دستاش تو دستام نباشه تمام خاطرات اون نمک به زخمام می پاشه... بهش بگین خاطره هاش آتیش به جونم می زنه آسمونم زمین بیاد بگین فقط ماله م...... تو لحظه های بی کسیم سهم من از تو دوریه اگه صدام در نمیاد دلتنگی آسمونیه.. هر روز غروب دلتنگتم دوباره تنها می شینم هر وقت که بارون میباره تورو کنارم می بینم.... هر روز و هر شب از خدا بدون فقط تورو میخوام نگو واست غریبه ام نگو تو خوابت نمیام... بگو توام دوسم داری بگو که دلتنگم میشی من فقط از خدا می خوام دوباره مهربون بشی... دوباره مهربون بشی... [ دوشنبه 87/10/9 ] [ 2:13 عصر ] [ رضا تنها ]
نشسته بود روی زمین و داشتیه تیکه هایی رو از زمین جمع می کرد. بهش گفتم: کمک نمی خوای؟ گفت: نه! گفتم: خسته میشی خوب بذار کمکت کنم دیگه..؟ گفت: نه خودم جمع می کنم! گفتم: حالا تیکه ها چی هستن..؟ بدجوری شکسته معلوم نیست چیه..! نگاه معنی داری کرد و گفت: قلبم. این تیکه های قلب منه که شکسته خودم باید جمعش کنم. بعدش گفت:میدونی چیه رفیق؟آدمای این دوره زمونه دل داری بلد نیستن، وقتی میخوای یه دل پاک و بی ریا رو دستشون بسپری هنوز تو دستشون نگرفته میندازنش زمین و میشکوننش. میخوام تیکه هاش رو بسپرم دست صاحب اصلیشون اون دلداری خوب بلده...آخه میدونی، اون خودش گفته که قلبهای شکسته رو خیلی دوست داره، میخوام بدم بهش بلکه این قلب شکسته خوب بشه.... من تو این فکر موندم که چرا ما آدما دلداری بلد نیستیم..!!!؟ دلم میخواست بهش بگم خوب چرا دلت رو دست هرکسی میسپری؟ انگاری فهمید تو دلم چی گفتم، برگشت و گفت: دلم رو دست هر کسی نسپردم اون برای من همه کس نبود گفت و اینبار سمت دریا رفت.... [ جمعه 87/8/3 ] [ 9:48 صبح ] [ رضا تنها ]
[ جمعه 87/8/3 ] [ 9:34 صبح ] [ رضا تنها ]
با تو رفتم بی تو باز آمدمممم از سر کوی او...... دله دیووانه........... پنهان کردم در خاکستر غم آنهمه آرزو ... دله دیوووووااااانه .................................. چه بگویم با من ای دل چه هاااا کردی ... تو مرا با عشق او آشنا کردی ...
عزیزم... اصلا وقتی میگی دلت گرفته هاااا من اینجا دیوونه میشم... میدونم میفهمم چقدر تو سختی هسی...میدونم تنهایی. ... منم اگر چه تنهام اما تنهایی رو دوست دارم چون لحظه لحظه اش خاطرات تو رو تازه می کند...
اینو نگم چی بگم ؟؟؟؟ ای بابا میبینی ......مثلا اومدم شاد بنویسم و به اینجا رنگه شادی بدم هاااا نگا چی نوشتم... ولی عیب نداره چیزی نمونده...ایشالا کمتر از 1ماه دیگه میبینیم هم رو... تلافیه همه دوریا و و سختی ها و تنهایی ها و بیرون نرفتن ها و با هم نبودن ها و ندیدن ها و دل تنگی ها و ..... رو در میاریم.
<> به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام دل تو را می طلبد دیده تو را میجوید <> [ شنبه 87/6/16 ] [ 12:50 صبح ] [ رضا تنها ]
کاش میدانستی دل من با تو به معراج خدا خواهد رفت دل من با تو فقط میماند چشمهایم ز شکوفایی عشق تو فقط میخواند
کاش میدانستی عشق من معجزه نیست عشق من رنگ حقیقت دارد اشکهایم به تمنای نگاه تو فقط میبارد
کاش میدانستی پسری هست که احساس تو را می فهمد پسری هست که از اسم قشنگ تو دلش تنگ شده پسری از تب عشق تو دلش میگیرد پسری از غمت امشب به خدا می میرد
تو فقط پاک تنی تو فقط مال همین قلب پر احساس منی وازه هایم چقدر پیش رخت نا چیزند اشکهای دل من زیر قدوم تو فقط میریزند تو نمیدانی من چقدر عشق تو را میخواهم وسعت پاکی چشمان تو هست روشنی بخش تمام راهم
آسمان پیش نگاهت به زمین می افتد آسمان کمتر از آن است که بگوید من چقدر تو را میخواهم تو صدا کن مرا تو صدا کن که پر از رویش یک یاس شوم تو بخوان تا همه احساس شوم
کاش میدانستی شعر های دل من پیش نگاه تو بخاک افتادست کاش چشمان تو دل را به افقها میبرد کاش احساس دلم توی دستان تو و پیش نگاهت می مرد
به سرم داد بزن به سرم داد بزن تا که بدانم تو حقیقت داری تا بدانی که به جز عشق تو این قلب ندارد کاری باز هم این همه عشق این همه عشق برای دل تو ناچیز است آسمان را به زمین وصل کنم؟ یا زمین را همه لبریز زسر سبزی یک فصل کنم؟
نیستی تا که بدانی نفسم میگیرد بی تو احساس دلم میمیرد دل من با تو به افلاک سفر خواهد کرد از همه زیور این خاک گذر خواهد کرد من به اعجاز دو چشمان تو ایمان دارم بی تو من یک بغل احساس پریشان دارم [ شنبه 87/6/16 ] [ 12:33 صبح ] [ رضا تنها ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |